loading...
اشعار طنز
محسن رجبی بازدید : 8 چهارشنبه 20 فروردین 1393 نظرات (0)

 

به نام خداوند مرد افرین

که بر حسن و صنعش صد افرین

خدایی که از گل مرا خلق کرد...

**بقیش تو ادامه مطلب**

به نام خداوند مردآفرین

 

که بر حسن صنعش هزار آفرین

 

خدایی که از گل مرا خلق کرد

 

چنین عاقل و بالغ و نازنین

 

خدایی که مردی چو من آفرید

 

و شد نام وی احسن الخالقین

 

پس از آفرینش به من هدیه داد

 

مکانی درون بهشت برین

 

خدایی که از بس مرا خوب ساخت

 

ندارم نیازی به لاک همچنین

 

رژ و ریمل و خط چشم و کرم

 

تو زیبایی ام را طبیعی ببین

 

دماغ و فک و گونه ام کار اوست

 

نه کار پزشک و پروتز همین !

 

نداده مرا عشوه و مکر و ناز

 

نداده دم مشک من اشک و فین!

 

مرا ساده و بی ریا آفرید

 

جدا از حسادت و بیخشم و کین

 

زنی از همین سادگی سود برد

 

به من گفت از آن سیب قرمز بچین

 

من ساده چیدم از آن تک درخت

 

و دادم به او سیب چون انگبین

 

چو وارد نبودم به دوز و کلک

 

من افتادم از آسمان بر زمین

 

و البته در این مرا پند بود

 

که ای مرد پاکیزه و مه جبین

 

تو حرف زنان را از آن گوش گیر

 

و بیرون بده حرفشان را از این

 

که زن از همان بدو پیدایشات

 

نشسته مداوم تو را در کمین !

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 11
  • بازدید ماه : 16
  • بازدید سال : 59
  • بازدید کلی : 451